معیار مردم آمار نیست، عمل است ...
برای مرجع روی عنوان کلیک کنید
اوضاع و احوال کشور و جامعه و مردم را در این سرزمین، همواره از دو سو میتوان دید. یکسو، آمارهایی ارائه میشود که همه چیز را در حد مطلوب و عالی و حتی بعضاً فراتر از مطلوب و عالی می نماید و مختصر مشکلات باقی مانده را به سرعت در حال رفع شدن میداند و کار را از این هم بالاتر گرفته است و دنبال حل کردن مشکلات بقیه نواحی عالم است. از این دیدگاه، نه تنها مشکلی نیست که آسان نشود، بلکه اساساً مشکلی نیست که آسان و حل نشده باشد و آنچه در رسانههای مختلف در مورد مسائل و مصائب مردم انعکاس دارد، توطئه و کینهورزی برای آسیب رساندن به وجهه دولت است. همه کارها در سیستم موجود براساس کار کارشناسی و با بهترین کیفیت و پایینترین قیمت ممکن، انجام میشود و سرعت امور به قدری بالاست که حتی اعتراض میکند چرا برنامه افق 1404 این قدر کوتهبینانه نوشته شده است و ما همین الان به برخی از اهداف 20 سال آینده دست یافته و از آن عبور کرده ایم و در کف با کفایت ما کاری نیست که نشود یا نشده باشد و همه امور در احسنالحال است و همه چیز خوب و همه مردم خوشبخت و همه آدمها راضیاند والان ما بسرعت و شدت در حال رشد و ترقی و پیشرفت و ریشهکن کردن بیکاری و تورم و شکافتن سقف فلک برای در انداختن طرحی نو هستیم...
دیگر سو، اوضاع اینگونه نیست. صحنه و پهنه کشور از منظر و زاویهای دیگر، چهرهای دیگرگون دارد. فقر همچنان موریانهوار، اندام بخشی از جامعه را میخورد. فقر فرهنگی به گونهای است که نویسنده مؤمن و متعهد در مراسم بزرگداشتش میگوید: در سراشیبی اضمحلال فرهنگی قرار داریم. سرانه مطالعه کمتر از 20 دقیقه و تیراژ کتاب در جامعه 75 میلیونی، هزار جلد است و مجموع تیراژ روزنامهها به 2 میلیون نسخه نمیرسد. رفتار خشن در میان مردم رو به ترویج و هنجارشکنی میان جوانان رو به تزاید است. قانونشکنی و ارزششکنی در اخبار تلفات سوانح رانندگی یا تجاوزات دستهجمعی و انواع مفاسد دیگر را میتوان به وفور دید.
در حوزه اقتصاد هم علیرغم پرداخت یارانه نقدی، وضع مردم کماکان تغییر چشمگیری نداشته است. تفاوت سطح زندگی در مناطق محروم با اقلیت مرفه مردم، وحشتناک است. مطابق آمار رسمی سوءتغذیه در بسیاری از استانها همچنان باقیست. کودکان کار و کودکان رها در خیابان، همچنان همه جا قابل رؤیت-اند. هوا همچنان آلوده و شهرها شلوغ و بینظمند. بچههای مردم کار گیر نمیآورند اما مواد مخدر به وفور. قیمت گوشت در تهران 2 برابر واشنگتن است و حقوق یک کارمند در اینجا، یک پنجم آنجاست. تخممرغ شده است دانهای 350 تومان. سوءاستفاده و اختلاس کلان، به اعتماد بین مردم و دولت آسیب زده است. حرکت به سمت استفاده از راههای غیرقانونی یا به اصطلاح «میانبر» تبدیل به رقابت میان بخش قابل توجهی از جامعه شده و اصول اخلاقی اجتماع آسیب دیده و اعتبار و جایگاه قوانین، مرتباً خدشهدار و خراشناک میشود...
اما از میان این دو دیدگاه کدام درست است؟ آمارها و ارقام اول درست است یا مشاهدات و ملموسات دوم؟ بدیهی است مردم ـ توده مردم ـ کاری با آمار و ارقام و حتی ادعا و وعده ندارند. آنها میخواهند به طور محسوس ببینند چه تغییر مثبتی در زندگی روزمرهشان اتفاق افتاده است؟ آیا قدرت خریدشان بالا رفته است؟ شرایط زندگی مادی و جسمی و روحیشان بهبود یافته است؟ دغدغههای تحصیل و کار فرزندانشان و نگرانیهای اداره زندگیشان کم شده است؟
معیار مردم «آمار» نیست. «عمل» است. اگر دولتی تصادفاً همه آمارهایش هم درست باشد اما در زندگی مردم تغییر محسوسی ایجاد نکند، کارنامه موفقی ندارد. بنابراین دولتمردان باید توجه داشته باشند که مردم، معیار آمار را مشاهدات و محسوسات و ملموسات خود میدانند نه اینکه معیار زندگی خود را، آمارهای رسمی بگیرند. به عبارتی، مردم «آنچه میبینند» را محکِ «آنچه میشنوند»، میگیرند. نه برعکس. و حکومتگران در موقع ارائه آمار و شعارها و وعدهها و ادعاهای بلندبالا نباید فراموش کنند که محک همیشه در دست مخاطبان است.
تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی